• وبلاگ : در راه
  • يادداشت : نوجواني (قسمت نهم)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم الله

    از پيام وراهنمائيتان در عالم وآدم ممنون(هر دو تا پيام)

    سري به اين آدرس هم بزنيد:

    صفر بيست وهفت دات بلاگفا دات كام.

    سلام

    از حضور و ابراز محبت شما ممنونم

    براي شما توقيق سرور و تندرستي آرزو دارم

    خدانگهدار

    به نام خدا

    سلام عليكم ! از مطلبتون استفاده كردم .

    پيروز باشيد و سرفراز

    ته خاکريز . هر کس که مي خواست او را پيدا کند مي رفت ته خاکريز . جبهه که آمد گفتند بچه است ، امدادگر بشود .

    هر کس مي افتاد داد مي زد : « امدادگر ! امدادگر ! » اگر هم خودش نمي توانست ديگراني که اطرافش بودند ، داد مي زدند :« امدادگر ! امدادگر! »

    خمپاره که منفجر شد ، او که افتاد ، ديگران نمي دانستند چه کسي را صدا بزنند ، خودش ولي مي گفت :« يا زهرا ! يا زهرا !»

    يا حق