نوشتهی: ع شعاعی
نگرانی های والدین
به طور کلی پدر و مادرها از خطرات و دگرگونی های غیر منتظره ای که برای دلبنداشان در سنین نوجوانی رخ می دهد بیمناک اند. آن ها معمولا نوجوانی را سال های « آشوب و تنش »می بینند که برای پدر و مادر ، بیش تر تحمل کردنی است تا لذت بخش ، باید پرسید از چه رو نوجوانی از جریان تحول ، تفکیک و این چنین نسبت به دیگر مراحل بد آوازه شده است ؟
این تصور عمومی که نوجوانی با همه جریان تحول قبل و بعد از خود متفاوت است ، خاستگاه نسبتا متاخری دارد . « جی استنلی هال» در مقالاتی که در سال 1904درباره روان شناسی ، جامعه شناسی ، مسایل جنسی ، جرم ؤ مذهب و تعلیم و تربیت منتشر کرد ، از اولین طرفداران این دیدگاه است . این آثار واقعاُ تأثیر گذار بودند . این عقیده « هال » که نوجوانی ، مرحله ای از رشد ، همراه با نا آرامی هیجانی و پریشانی روحی است ، بعدها توسط نویسندگانی که گرایش روان تحلیل گری ( روان کاوی ) داشتند ، تقویت شده و عمق یافت . بی تردید متخصصان ـ با توجه به نمونه های جهت دارد بالینی که مشاهده می کنند و تعجبی هم ندارد ـ دیدگاه بدبینانه ای درباره نوجوانی اتخاذ کرده اند و ویژگی های روان رنجوری یا روان پریش مانند برای آن برشمرده اند . یک روان پزشک در دهه 1930 نوجوانی را چنین توصیف کرده است: « دوره ای از رشد که در آن به طور معمول امور غیر عادی بسیار به کرات رخ می دهد و غیر عادی است اگر همه چیز به طور معمول بگذرد».