... تغییرات بلوغ

بلوغ ممکن است موچب نوعی خود محوری در بچه ها شود ، چون پایه شناختی کودک که کاملابه آن تکیه داشت ، شروع به تغییر می کند . بدن که از نظر کودک بی اهمیت بود، کانون توجه قرار می گیرد، مدت ها به آیینه خیره می شود و لکه ها و نکات مثبت را خوب وارسی می کند، تغییرات جسمی و فیزیولوژیایی در دخترها در 12 سالگی و در پسرها در 14 سالگی ( به طور متوسط) روی می دهد. ...

در هنگام بلوغ ، رشد در همه قسمتهای بدن سرعت می گیرد. در هر دو جنس ، اندازه شانه ها و کفل ها ، بازوها و پاها ، قد و وزن کل بدن افزایش می یابد. ولی د ر اندام های پیرامونی ، رشد سریع تر است و به تدریج به سمت تنه می آید، به گونه ای که نوجوان تازه بالغ به نظر « همه اش دست وپا»  می آید. البته اندازه ها سرانجام به حالت تناسب بر خواهند گشت . از آن جا که اوج نمو قسمت های مختلف بدن در زمان های متفاوتی رخ می دهد، توازن اساسی بدن موقتا به هم می خورد که برای برخی احساس نامطلوب عدم تعادل را به ارمغان می آورد. نوجوانان ، امروزه نسبت به قبل آگاهی اجتماعی بیش تری دارند؛ بنابر این ، احساس ناهماهنگی می تواند غیر قابل تحمل باشد. آنان ، گرفتار نیروهای زیست شناختی می شوند که همیشه قادر به درک آن نیستند . دیدن پیشامدهاییکه از کنترل آدم خارج است، می تواند به نحو بارزی آزار دهنده باشد.

هورمون ها

تنها تغییراتی در اندازه و شکل بدن نیست . (در جریان بلوغ)  تحولات  فیزیولوژی در ترشحات غددی ، خصوصاً غددی که عمل کرد جنسی و پرخاشگری را تحت تأثیر قرار می دهند رخ می دهد . در جریان بلوغ افزایش شدیدی در ترشح هورمون مختص هر جنس رخ می دهد. تغییرات هورمونی ، تغییرات فیزیولوژیکی را در پی دارد. بچه ها، از آن پس مجبورند برانگیختگی جنسی افزایش یافته خود را کنترل نمایند و والدین مجبور خواهند بود با گستاخی افزایش یافته فرزندانشان ( که در حقیقت ناشی از هورمون هاست ) دست و پنجه نرم کنند.