سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در راه
هرکس به شخصی مسأله ای بیاموزد، مالکش می گردد . گفته شد : آیا وی را خرید و فروش هم می کند؟ فرمود : نه، بلکه امر و نهیش می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته‌ی: ع شعاعی

سه شنبه 85 دی 12 9:17 صبح

قورباغه ها،بی اعتنا به وسعت هستی

    در کنار باتلاق ها

       با دست های بلندشان،با کثافت ها پیمان بسته اند.

          به گِل ها وکرم ها قانع هستند.

             سوسک ها برای شان ترانه می خوانند.

قورباغه های مست

    سرشار از شادی وخیال

      روی دو پا نشسته

         شکسته،شکسته می خوانند.

            این جا بهشت ماست.

               این جا بهشت برین است.

شعر از ع.ص.


نوشته‌ی: ع شعاعی

جمعه 85 دی 1 6:3 صبح
 

عروسی خواهری و مرگ خواهر دیگر است(۱) و جوانمردی نتیجه اش مرگ است(۲). اما آن کس که این همه را می شناسد، زیبایی را در کوری همین بوف می داند که تمامی عشقش در شهوتش خلاصه شده و زیبایی را در همین می داند که امید ها را بشکند و دیوار ها را بریزد، گرچه جاهل به کابوس می افتد، اما می توانست که نیفتد. می توانست از ترکیب خودش و اندازه وجودش، به هدفش پی ببرد، که برای عروسی به دنیا نیامده و سگ ولگردی نیست که در ورامین صاحبش را گم کرده باشد، گرچه در این دنیا دنبال ماچه ای رفتن و بوی زن را تعقیب کردن، تنهایی و محرومیت دارد و ولگردی دارد و مرگ منتظر دارد که کلاغ ها چشم هایش را هم در می آورند.(۳)

هنگامی که می گوییم زندگی زیباست؛ یعنی این زندگی با تمامی جنگ ها و جدال ها ومحبت ها، با تمامی امید ها و یاس ها، با تمامی شکست ها و پیروزی ها، با تمامی ظلم ها و مبارزه ها، با تمامی این تضاد ها و تناقض هایش از تعادل و جهتی برخوردار است؛ تعادلی که با همین تدافع ها شکل می گیرد. شکستن امید زیباست. رنگ خون در مبارزه زیباست. زندگی چهار فصل است و در جریان است. این اشتباه است که لبخند و بهار زندگی را همچون یک دسته جمع بندی کنیم و در زرورق بپیچیم و هنگام ناراحتی به آن فکر کنیم و خود را گول بزنیم. و این اشتباه است که رنج ها را یکجا نشانه بگیریم و آدرس بدهیم، که در شناخت انسان و در بافت این جهان ترکیبی است که حرکت طلب است و طبیعت حرکت، جدایی از محبوب ها و اتصال با منفور ها را با خود دارد. و کسی که نظام جهان و ترکیب انسان را نمی شناسد از بهار مغرور می شود و از پاییز به درد می نشیند، در حالی که برای عارف، این همه نشان یک حرکت است و این حرکت متعادل است و تعادلش را از همین تعارض هایش می گیرد. و این حرکت متعادل رو به جهتی است و آهنگی دارد.تو را از تمامی این بند ها جدا میکند، دیوار ها را در تمامی وجود تو می شکند تا بتوانی آزاد از ابتهاج و سرور هستی، سهم بیشتری برداری که آدم ها به اندازه ظرف وجودشان بهره می برند و به اندازه دیوار هاشان در رنج و عذابند و بی جهت نیست که این دیوار ها را می شکند. و هر امیدی بر زمین می خورد برای کسی که این را نمی شناسد.

۱)  داستانی از صادق هدایت

۲)  داستان داش آکل، صادق هدایت

۳)  اشاره به داستان سگ ولگرد و بوف کور، صادق هدایت

 از:دفتر جمال وزیبایی


لیست یادداشت‌ها
دوشنبه 103 اردیبهشت 17
امروز: 18 بازدید
دیروز: 0 بازدید
فهرست
در راه
اوقات شرعی
صفحات اختصاص?
آرشیو
آرشیو
اشتراک
 
طراح قالب